جدول جو
جدول جو

معنی شیخ صفی الدین - جستجوی لغت در جدول جو

شیخ صفی الدین
(عُ)
ابن عبدالله بن الحسن الکرمانی مکنی به ابومحمدو معروف به شیخ صفی الدین. عالمی متورع و متبحر بود. به حجاز و عراق مسافرت کرد و با شیخ شهاب الدین سهروردی مصاحبتی داشت. در حدیث و تصوف و کلام و ادبیات وجز آن کتابها نوشته است. او راست: الکنز الخفس من اختیارات الصفی. او 104 سال بزیست و 50 سال در جامع سنقری شیراز خطبه خواند. وی مردی صاحب کشف و فراست بوده و حکایتها از او نقل کنند. (از شدالازار ص 400)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ قی یُدْ دی)
شیخ... علی الدوستی از هادیان طریقت در قرن هشتم هجری بود و امیر سید علی بن شهاب بن محمد همدانی عارف و مصنف معروف مدتی از محضر وی کسب روش طریقت می نمود. و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 542 شود
لغت نامه دهخدا
(صَ)
شاعری است. آذر بیگدلی در آتشکده آرد: نام وی میرصفی الدین بطبع وقاد وذهن نقاد مشهور بلاد بود، نسخۀ اشعارش ملاحظه نشد. این چند بیت از او در تذکره ها بنظر رسیده نوشته شد:
از ضعف ناله کردم و سویم نظرنکرد
نشنید یار نالۀ من یا اثر نکرد.
###
سرآمد عمر و دل آواره گشت و خاک شد تن هم
رفیقان یک بیک رفتند و از پی میروم من هم.
###
بردارنقاب از رخ و حیرانی من بین
بگشا گره از زلف و پریشانی من بین.
###
شاعر دزد ماکیان باشد
که بزیرش نهند بیضۀ قاز
قاز آخر بسوی آب رود
او بکون دریده ماند باز.
(آتشکدۀ آذر ذیل شعرای نیشابور)
لغت نامه دهخدا